گشایش مشکلات شاه بربر

 

طبق معمول پیامبر خدا همراه اصحاب در مسجد نشسته بود

سائلی از در وارد شد
از فقر و مشکلات زندگی شکایت نمود
پیامبر فرمود چه کسی این بینوا را توانمند می سازد

بین سکوت اصحاب علی ع اعلام آمادگی نمود

حضرت علی رو به سائل می فرماید به شرطی که به حرف هایم عمل کنی مشکلات ات برطرف می شود
مرد سائل می پذیرد و به همراه علی علیه السلام از مسجد خارج می شوند

حضرت علی می فرماید
چشم هایت را ببند
سائل چشمان خود را می بندد

حاج زین‌العابدین شیروانی ملقّب به مست علیشاه (1193 – 1253 قمری) قطب سلسله نعمت اللهی بود که راه سیر و سیاحت در پیش گرفت و در ایران، مصر، شام، عثمانی، هند، یمن، حجاز، افغانستان، سال ها سفر کرد. پس از آن به وطن بازگشت و حاصل دیده ها و شنیده های خود را در قالب
سه کتاب بستان السیاحه، حدائق السیاحه و ریاض السیاحه گنجاند
ایشان در مورد ساکنین افغانستان می گوید

در اصل قوم هزاره آنچه از آن طایفه شنیده شده آن است که وقتی بندی در آن دیار بنا نمودند و هر روزی هزار نفر در آن کار می کردند بند بسته نمی گردید و به انجام نمی رسید تا آنکه صاحب ولایت کلیه آنکه او را
ارمنــــــــی شــــــــنطیاش مــــــــیخواننــــــــد
عارفـــــــــان باوفـــــــــاش مـــــــــیداننـــــــــد
هـــــــم یهـــــــود ایلیـــــــاش مـــــــیداننـــــــد
عاشــــــــقان مرتضــــــــاش مــــــــیداننــــــــد

هم نصيری خداش میدانند
یعنی مظهرالعجایب ومظهر الغرائب حضرت اميرالمؤمنين علی بن ابیطالـب علیـه الصـلوة و السـلام بطریـق طـی الارض بـدانجا
تشریف آورده بند را بسته اند و آن قوم از بلای زحمت رسته اند و حضرت آن هزار نفـر را آزاد نمـوده انـد و از قیـد ذلـت اطـلاق
اکنون آن بند را بندامير و بند بربر می نامند این طایفه می گویندکه ما از اولاد آن هزار نفریم لهذا ما را هزاره می گویند.

 

وقتی سائل چشم می گشاید متوجه میشود وارد مملکت غریب شده اند
سرزمینی که پادشاه آن شاه بربر است

حضرت علی ع بلافاصله خودش
را بعنوان غلام فروشی به نام قشمشم با هنر مشکل گشا در اختیار درویش قرار می دهد و در بازار برده فروشی وارد می شوند

آوازه بازار گرمی قشمشم مشکل گشا توسط سائل عرب به گوش شاه بربر میرسد،

ایشان غلام مشکل گشا را از درویش به قیمت صدهزار سکه زر مغربی به نام واحد درم به شرط گشایش مشکلات مملکت می خرد
شاه بربر از
سه مشکل در مملکت خود می نالد که عبارتند از

1 مهار دره ای با آب های طغیان گر فصلی یعنی بندامیر فعلی افغانستان

2 کشتن اژدهای وحشی و غول پیکر بامیان

3 دستگیری جنگجوی افسانه‌ای و جادوگر به نام علی که در خدمت دین نو ظهور اسلام بود

قشمشم مشکل گشا
به شاه بربر میگوید هر سه مشکل امروز حل میشود من هنرم گشایش مشکلات است
شاه بربر میگوید
تو دیوانه ای چطوری در یک روز رود طغیان گر مهار میکنی؟
اژدهای وحشی را میکشی ؟
چگونه در یک روز به مدینه رفته و علی را به اسارت می آوری ؟

قشمشم مشکل گشا یک روزه مهلت می‌طلبد

شاه بربر با تهدید به مجازات در صورت کذب بودن ادعا تن سائل عرب می لرزاند و البته اعطای جوایز در صورت صداقت در گفتار و عمل می پذیرد
امید در دل سائل بینوا زنده می کند
و منتظر عملکرد قشمشم مشکل گشا می شوند

قشمشم مشکل گشا
پس از مهار بندامیر و کشتن اژدها دست خود می‌بندد و می فرماید من علی مدینه هستم آن جنگجوی اسلام آن کسی که افسانه ای و جادوگر خطاب می کنید و شما را به دین اسلام دعوت می کنم

این قضیه باعث میشود که شاه بربر و اطرافیانش وارد دین اسلام شوند

1397/12/15

هر که را مشکل بود حلال مشکل ها علی ست
دُر دریای حقیقت بحر بی پایان علی ست

شه بربر با اسوه اژدر تاخت
حیدر با هنر مشکل گشا بگداخت

اژدر آن اسطوره کیش هندوها
کرده بود در ملک بربر ایجاد مشکل ها

علی آن مظهر حق شیرخدا
حکمت قرآن ناطق سیر آیات خدا

مهر مادر موسی را به نیل انداخت
علی را آن درویش به درم پرداخت

کلیم الله با عصايش نیل بشکافت
ولی الله با ذوالفقار بندامیر برآشفت

به حکم حق شد عصايش اژدر مار
به میل او شد اژدها در بامیان طومار

همه دانند که موسی را بود ید بیضا
ید بستان مولامان شد اسلام بیضا

مصر و موسی تکرار گردید به بامیان
فرهنگ شهر عزیز شد زلیخای عزیزان

شعر از عزیز انصاری
سال 1387 هجری شمسی

آثار اژدها و بندامیر بعنوان معجزه علی مولا حضرت مشکل گشا به شماره 1027891 ثبت در کتابخانه ملی ایران پایگاه فرهنگی جهان اسلام گردید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *